به گزارش مشرق، «سید عبدالله متولیان» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
چهارم مرداد سالجاری شیطان بزرگ با اصلاح و تصویب قانون خودنوشته تحریمهای سیاهچالهای (موسوم به S۷۲۲) به قانون!! تحریمهای مادر به عنوان جایگزین مشتمل بر: ۱- راهبرد منطقهای مقابله با تهدیدهای متعارف و غیرمتوازن ایران در خاورمیانه و شمال آفریقا. ۲ -اعمال تحریمهای بیشتر در پاسخ به برنامه موشکهای بالستیک ایران. ۳ -اعمال تحریمهای مرتبط با تروریسم در رابطه با سپاه پاسداران. ۴- اعمال تحریمهای بیشتر در رابطه با اشخاص مسئول در نقض حقوق بشر. ۵- اعمال تحریمهای تسلیحات. ۶ - تداوم تأثیر تحریمهای مرتبط با حمایت ایران از تروریسم. ۷ -گزارش درباره هماهنگی تحریمها میان ایالات متحده و اتحادیه اروپا و گزارش درباره شهروندان امریکایی بازداشت شده در ایران موسوم به «قانون کاتسا» در مجلس نمایندگان و امضای آن توسط ترامپ در ۱۱ مرداد ماه، مقرر شد ظرف ۹۰ روز (اول نوامبر؛ دهم آبان ماه) این تحریمها را علیه ایران اعمال کند.
به این ترتیب امریکا ۷۰ روز پیش به طور رسمی و علنی از برجام خارج شده و نطق ترامپ درباره برجام یک موضوع انحرافی و در راستای مدیریت افکار عمومی بوده و هیچ تأثیری در ماهیت مسئله ندارد. برای نظام سلطه پایبند نگه داشتن ایران به برجام به عنوان سرپل ارتباط و نفوذ از اهمیت ویژهای برخوردار بوده و لذا اروپاییان به عنوان همپیمان امریکا که به جزام برجامی مبتلا شده و نمایش مخالفت با ترامپ در برجام را به راه انداختهاند، روز سهشنبه ۱۸ مهر ماه پرده از نفاق خود برداشته و مثل همیشه در اقدامی قابل پیشبینی، همراهی ضمنی خود را با ترامپ (که در یک جنگ زرگری دیوانهاش مینامیدند) در برنامه جامع مهار ایران اعلام داشته و آشکارا بر راهبرد «برجام اروپایی» که از سوی برخی غربگدایان داخلی نیز تجویز و تعقیب میشود خط بطلان کشیدند. اما آنچه گفته شد همه ماجرا نیست.
حقیقت این است که امریکاییها در هماهنگی آشکار و پنهان با اروپا و با همکاری سازمان ملل و سایر سازمانها و نهادهای بینالمللی، با برنامهریزی راهبردیِ جامع، دقیق و چندبعدی، مجموعهای از تحریمها، فشارها و الگوسازیهای انضباطی و... در حوزههای اقتصادی، مالی و پولی، نظامی، سیاسی، فرهنگی و... برای تنگتر کردن حلقه فشار و به زانو در آوردن نظام اسلامی و انقلابی ایران تدارک دیدهاند که قانون کاتسا تنها یک نمونه از آنهاست که در کنار بقیه برنامههای غرب، دارای اثربخشی مضاعف خواهد شد. این برنامهها اگر چه به ظاهر از یکدیگر جدا و بیارتباط بوده و بعضاً عنوان و نام یک برنامه بینالمللی را با خود یدک میکشد و ارتباط ظاهری و مستقیم با ایران و یا امریکا ندارند، اما با تدقیق بیشتر، «پیوند، همپوشی و رابطه طولی و عرضی» آنها با هم مشخص میگردد که ذیلاً به اختصار فقط به دو نمونه از برنامه جامع و چندبعدی مذکور اشاره میشود.
۱ -شیطان بزرگ با همکاری شرکای اروپایی خود و با اعمال تغییرات در قانون پولشویی (FATF) اتحادیه بینالمللی مبارزه با پولشویی: و با ضمیمه کردن موضوع مبارزه با تروریسم، به این بهانه، به تحریم بیش از ۲۰۰ نهاد و فرد حقیقی و حقوقی ایران، از جمله سپاه و فرماندهان ارشد آن اقدام کرده و به این ترتیب، قلب پولی، مالی، نظامی ایران را در داخل و سطح جهان نشانه رفته و در تلاش است جهان را در منزویسازی و مجبورساختن ایران به عدم حمایت از محور مقاومت با خود همراه ساخته و ضمن کم کردن فشار از دوش رژیم منحوس صهیونیستی، پس از موضوع هستهای فضای جدید علیه ایران را در شورای امنیت تدارک دیده و زمینه را برای تحمیل برجامهای بعدی آماده نمایند.
۲ -سند آموزش ۲۰۳۰ یونسکو با ۱۷ هدف اصلی و ۱۶۹ هدف فرعی جهت اقدام عملی همه کشورها به بهانه ظاهری جهانیسازی فرهنگی، در واقع به عنوان سندی استعماری در راستای قانونمند کردن و اجباریسازی قبول و تبعیت از سبک زندگی غربی و بهویژه امریکایی (US. life style) و مکدونالدیزهسازی و هضم فرهنگ کشورها در فرهنگ پیشنهادی نظام سلطه، قلب فرهنگ و نظام ارزشی جمهوری اسلامی ایران را نشانه گرفتهاند. سند آموزش ۲۰۳۰ به دنبال تحقق اهداف ارزشی خاص غربی بوده و با اسناد بالادستی و بومی کشور در تعارض است و در حالی که طبق قانون اساسی، پیشرفت باید مبتنی بر «عدالت» با معنای خاص در منظومه اسلامی باشد، در سند آموزش ۲۰۳۰ «برابری (equality)» مورد تأکید قرار گرفته است که اینها لزوماً یکی نیستند و معادلسازی کلید واژههای آن فارغ از اهداف استعماری پنهان بسیار خطرناک و تکمیلکننده پازل نظام سلطه خواهد بود. همچنانکه ملاحظه میشود نمونههای مذکور (که ظاهراً هیچ ربطی به تحریمها و برجام ندارد) و دهها نمونه دیگر در کنار تهدیدها و تحریمهای غرب، زنجیرهای به هم پیوسته و مکمل برای واداشتن جمهوری اسلامی به حرکت در چارچوب مهندسی نظام سلطه را شکل دادهاند.
بر این اساس و با توجه به مواضع گذشته تا امروز اروپا و امریکا درباره ایران، رعایت نکات و موارد زیر ضروری به نظر میرسد: ۱ -نه تنها هیچ تفاوتی بین اوباما و ترامپ (دموکرات و جمهوریخواه) وجود ندارد بلکه به جرئت میتوان گفت به عکس تبلیغات صورت پذیرفته، جمهوری اسلامی ایران در ۴۰ سال گذشته از سوی دموکراتها بیش از جمهوریخواهان آسیب دیده و مورد تهدید قرار گرفته است و در واقع هر دو حزب مانند دو لبه یک قیچی در خدمت اهداف استعماری امریکا هستند.
۲ -مواضع شب گذشته ترامپ در واقع مهر تأییدی است بر اینکه امریکا طی دو سال گذشته هرگز برجام را نپذیرفته و لذا بحث بر سر خروج یا عدم خروج امریکا «از سوی ترامپ» از برجام یک بحث صددرصد انحرافی با هدف مدیریت افکار عمومی در داخل امریکا و در سطح جهان است و مسئولان و دولتمردان جمهوری اسلامی ایران باید بر اساس منافع ملی مراقب باشند پازل دشمن را تکمیل نکنند.
۳ - طی دو سال گذشته (بهرغم اقدامات یکسویه از سوی ایران و تأیید مکرر انجام کلیه تعهدات ایران توسط آژانس بینالمللی انرژی اتمی)، متأسفانه برجام به کرات توسط شیطان بزرگ نقض شده است و بحث درباره خروج یا عدم خروج امریکا از برجام در محافل و اصحاب رسانه داخلی یک آدرس عوضی خواهد بود.
۴ - اروپاییها، برخلاف تصورات برخی افراد ساده اندیش و غربگدا و برخلاف جنگ زرگری که علیه امریکا راه انداختهاند، کاملاً با امریکا هماهنگ و همسو بوده و طی دو سال گذشته عملاً مانع از اجرای برجام شده و با باجخواهیهای پنهانی فقط در حد حرف از برجام دفاع کردهاند. بنابراین سخن گفتن از چندجانبه بودن برجام و تعقیب برجام اروپایی (۱+۴) از پایه و اساس بحثی انحرافی و بر خلاف مصوبات شورای عالی امنیت ملی، مجلس شورای اسلامی و نقض آشکار نامه ۹بندی مقام معظم رهبری حضرت امام خامنهای در خصوص اجرای برجام خواهد بود.
۵ - شیطان بزرگ طی دو سال گذشته در هماهنگی پنهانی با اروپاییها ؛ هم مکرراً نقض برجام و هم تحریمهای جدید وضع کرده، هم به تعهدات خود عمل نکرده، هم با سنگاندازی و تهدید مانع از اجرای برجام توسط سایر کشورها شده، هم قلدرمآبانه برخورد کرده و هم با بهانهجوییهای مختلف و عربدهکشی مسیر تحقیر ملت ایران را پیموده، بنابراین ادامه دادن مسیر فعلی و دفاع بیهوده از برجام نه تنها خنثیکننده اهداف غرب در مقصر معرفی کردن ایران نیست بلکه حرکت در جهت تأمین خواستههای غرب و واداشتن ایران به باقی ماندن در برجام و امتیازگیریهای بیشتر از ایران خواهد بود. بیشک ادامه این مسیر موجب فرصتسوزی و تبدیل فرصتها به تهدید خواهد شد.
با توجه به موارد مذکور مهمترین و کلیدیترین موضوع در شرایط فعلی پرهیز از سطحینگری و ایجاد نگاه راهبردی، به منظور اغتنام فرصتها و پیشگیری از تیدیل فرصتهای بهدست آمده به تهدید علیه کشور و منافع ملی است. آنچه در این میان قابل تقدیر بوده و موجی از شادی و امید را در بین ملت ایران برانگیخته، مواضع انقلابی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و هماهنگی و همراهی ستودنی همه قوای کشور در حمایت علنی از مواضع سپاه پاسداران طی روزهای گذشته بود که قطعاً ناامیدی و تزلزل در جبهه کفر و نظام سلطه را در پی خواهد داشت.
اعلام مواضع قوای سهگانه بهویژه قوه مجریه از سپاه اتفاقی میمون و مبارک و درخور تقدیر اما ناکافی است.
این اقدام زمانی کامل، انقلابی، ارزشمند و مؤثرتر خواهد بود که قوه مجریه با توجه به شرایط پیش آمده در راستای صیانت از منافع نظام اسلامی از موضع پدافندی به حوزه آفند تغییر موضع داده و ابتکار عمل را در دست گرفته و به جای بزرگنمایی بیهوده و دفاع غلط از برجام نافرجام، با مقصر معرفی کردن کل غرب بهویژه امریکا و با اعلام رسمی مرگ برجام، نقشههای شوم و چندبعدی غرب برای استحاله و نابودی نظام انقلابی و اسلامی ایران را خنثی کنند.